فرار از روزمرگی به سمت عشق

ساخت وبلاگ

زندگی وارد مرحله جدیدی شده است. از طرفی فرصت پرداختن به علایق ندارم و از طرفی میخواهم به خاطر همان کارهایی که مانع پرداختن من به علایقم شده‌اند روزها سریعتر بگذرند. این نوع روزمرگی بسیار آزار دهنده تر از بقیه است.

بعضی وقتها فکر میکنم شاید باید دوباره عاشق شوم. عشق حتی اگر از پایین‌ترین نوعش هم باشد باعث امید هرچند کاذب، شوق، تکاپو، تلاش، نشاط و هرچیز مثبتی است که یک انسان نرمال به همه آنها نیاز دارد. در جوانی شعر، زیباترین دستاورد من از عشق بود. چیزی که سالهاست به زبانم هم جاری نشده است. من دردهای زندگی را با شعر، با غرق شدن در سرایش چند بیت در یک تاکسی هم حل میکردم اما این روزها درد مثل خوره در تمام جانم نفوذ پیدا کرده است. شاید همین که زیبایی را دوست دارم، هنر را دوست دارم و با وجود حرکت به سمت پیری به دنبال عشق هستم، حرکت مثبتی است.

یادداشتهای پراکنده هادیتک...
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 18:11