برای توقّف فرسودگی خود نیاز به استراحتی بزرگ دارم. استراحتی در کمال آرامش و به دور از هیاهوی روزمرّگی. برای شروعی دوباره تا با امید بیشتری دردهای اطرافم را تحمّل کنم. دردهایی که در کمال نابرابری بر اقشار زحمتکش تحمیل میشود. بیخود نیست که همه رغبت دارند کارمند دولت و وابسته به حقوق دولت باشند چون نه تنها مایحتاجشان تأمین است بلکه از هزاران مزایا نیز برخوردارند حال آنکه افرادی مثل من حتّی با تجربۀ کاری و علمی به مراتب بالاتر از یک کارمند حرفهای دولتی، برای یک لقمه نان با قانون کار و بدون هیچ مزایا و عایدی، امید و استعدادشان را خاک میکنند چون دیگر حالی برای دویدن دنبال علایق نمیماند. هرقدر هم بگویند ملّت خودشان باید دنبال خوداشتغالی و کارآفرینی بروند و چشم به شغل دولتی نداشته باشند، مادامی که خودشان چندین برابر بخش خصوصی و قانون کار به کارمندانشان پرداخت میکنند وضع بهتر از این نخواهد شد. بودن در یک منصب دولتی شانس و یا بند «پ»ای میخواهد که من هیچوقت نداشتهام و یقیناً نفرین امثال من اگر روزی کارگر بیفتد پشت سر همۀ مسبّبین آن است.
یادداشتهای پراکنده هادیتک...برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 121