شعر در نهاد من با اوّلین عشق متولّد و با آخرین عشق از وجودم پر کشید و رفت. شاید تنها افسوس من این باشد که چرا وقتی الهۀ شعر در اندرون من گردهٔ عشق میافشاند، به اندازۀ کافی شعر نگفتهام. از من اشعار کوچک و بزرگ بسیاری بر جای ماند که گمان نمیکنم قادر به تکرار آنها باشم. گاهی ساعتهای متوالی تمرکز و غرق شدن در فضای شعر و ادب، جز دو بیت جدول ضربی که به زور روی مَرکب عروض و قافیه نشستهاند حاصل دیگری ندارد. اکنون وارد دنیایی شدهام که به واسطۀ دغدغههای مادّی، هزاران فرسخ از علاقهٔ خود دورم و چارهای جز پناه بردن به قلم نیست به این امید که آب این چشمه نیز همچون اقیانوس شعر خشک نگردد.
یادداشتهای پراکنده هادیتک...برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 143