زمان ترکیدن

ساخت وبلاگ

    وقتی درد از حد گذشت، دیگر کم و زیادش فرقی نمیکند. درد بیش از حد باعث سکوت است مانند یک دمل چرکین دردناک که چندش‌آور و لذّت‌بخش است تا آن زمان که بترکد! به طور حتم آن زمان بارش حرف آغاز می‌شود و دیگر پاهای هیچ دیوی برای نگفتن و ننوشتن روی مغز سنگینی نمی‌کند و دیگر چهارپای خواب، افسردگی، پریشانی و دلهره قادر به زمین زدن آدمی نخواهد شد.

    زمان ترکیدن, این دمل، صبر به اوج خود رسیده است. صبری که برای آدم‌های معمولی از زمان تولّد رفته‌رفته بیشتر شده است امّا برای افراد دردمند به مثابه یک مرگ زودرس خیلی زود سرریز شده است. در گهواره لحظه‌ای دور ماندن از مادر باعث گریه ‌میشد. در کودکی چند ساعت ندیدن دوستان هم‌بازی باعث غصّه می‌شد. در نوجوانی همکلاس نشدن با دوست سال قبل موجب اضطراب روحی می‌شد. در جوانی از دست دادن یک عشق آشفتگی به همراه داشت. در بزرگسالی دور شدن از یک همکار در محیط کاری حسّ بدی داشت و در میانسالی از دست دادن نزدیکان و آشنایان فقط کمی ناراحتی به دنبال داشت و همین. تمام اینها برای یک آدم معمولی رفته‌رفته عادی و قابل تحمّل می‌شوند ولی برای کسی که از ابتدا درد دارد و یک بار زودتر از مرگ واقعی مرده است، همه‌شان به یک میزان دردناک و غیرقابل درک هستند همچون دستی لمس که در آستانۀ یک سکتۀ عظیم است. یک انفجار غیرقابل برگشت...

یادداشتهای پراکنده هادیتک...
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 13 آذر 1398 ساعت: 8:56