استنباط های بی‌نتیجه

       اوضاع رفته رفته پیچیده‌تر می‌شود و روند تحلیل مسائل، پردازش بیشتری از مغز می‌گیرد. در این بین تنها یک خطای محاسباتی کافیست که نتیجه دگرگون شود. نتیجه‌ای که به طور مستقیم با نگرش، رفتار و حتّی تأثیر بر اطرافیان در ارتباط است. می‌شود فقط آرمانها و نیازهای خود را دید و میتوان دل به آرمان‌هایی داد که پیش از تو ایجاد شده‌اند و به احتمال فراوان دلخواه تو نباشند. شاید از شدّت سردرگمی تصمیم به سکوت گرفت و آنگاه از طرف یک آرمان مورد هجمه واقع شوی که چرا سکوت؟! سخنان انگیزشی و میل به تغییر با بشارت و ارعاب چیزهایی هستند که بسیار برای اذهان درگیر مشکل‌ساز میشوند. تجربه‌ها ثانیه به ثانیه اندوخته میشوند، احساسات به مرز پختگی رسیده و وارد سرزمین عقل می‌شوند و ولع حیات با گذر عمر بیشتر می‌شود تا جایی که بسیاری به این نتیجه میرسند که دنبال نیازهای خود در این چند روز باقیماندۀ عمر باشند و ذهنشان را از باقی مسائل خالی کنند غافل از اینکه مرگ در کنار تو با همان سرعت در حال دویدن است و روزی دستش را به سمتت دراز خواهد کرد. هرچند شرایط پس از مرگ معلوم نیست ولی اگر شرایطی فراهم باشد به نظر میرسد بیشتر بر پایۀ یکی از آرمانهایی که از نظر ما درست یا غلط بوده شکل گرفته باشد نه نیازهای فردی و چه بسا آن آرمان هرگز به سرانجام خود نرسیده باشد.