یادداشتهای پراکنده هادیتک

ساخت وبلاگ
میدانی فرق بین من و تو در چیست؟ فرق ما در اینست که تو برای رد تمام آنچه من می‌گویم بهانه داری اما من لابلای فریادهای اختلاف، ثانیه‌ای به ریشه باورهایم ضربه تردید میزنم تا شاید مسیرم را به سمت حقیقت کج کنم حال آنکه من چنین تلاشی را در تو نمی‌بینم. تو شبیه خدایان بر آنچه باور داری مهر قطعیت میزنی و من متزلزل از همه جا با تکیه بر آنچه یقین میدانم حرکت میکنم و بیم آن دارم که در جریان همین تزلزل‌ها از حرکت بایستم. در چشم دیگران تو نماد قدرت می‌نمایی و من در هیئت ضعف. اینگونه است که امثال تو هر روز پررنگ‌تر و مطمئن‌تر پیش میروند و من تا آن زمان که نفس دارم زیر ساطور تردید به هر گوشه می‌گریزم تا بنیانم از هم نپاشد. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 4 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 1:34

ای پیری، ای کلاف در هم تنیده عمر، ای یاور صمیمی و دیرین مرگ؛ اگر بگویم از تو نمی‌ترسم دروغ گفته‌ام اما به گمانم ترسی بزرگتر از تو و مرگ وجود داشته باشد. من از آن روز بیم دارم که تو چون ماری گرسنه اطراف من حلقه زده‌ای و مرگ جای دندان‌های تو نشسته و من از بیم آنکه مبادا گفته‌های دوپایان به خصوص دین‌دارانشان از کیفیت پس از مرگ صحیح باشد، به فکر بازنشانی افکارم بیفتم و دست به اعمالی بزنم که یک عمر آنها را با عقل ناقص خویش انتقاد کرده‌ام. از خویشتن میخواهم که در راهی که در آن به یقین نرسیده‌ام قدم پیش نگذارم و اگر یک دم مانده به مرگ حتی به گفته‌های این دوپایان ذلیل یقین آوردم، هرگز عناد نورزم. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 9:57

اگر نخواهیم بحث را فلسفی و پیچیده کنیم و مفهوم دیگری از خدا و عدالت و کائنات ارائه دهیم، میتوان گفت وقتی هیچ صدایی و هیچ کمکی برای آن کودکان زیر بمباران وجود ندارد، چرا باید انتظار کمکی برای این چند روز زندگی خود داشته باشیم. به احتمال زیاد برای همه زجرها و دردهایی که می‌کشیم هیچ یاری‌رسانی نیست و این را باید یاد گرفت که چشم به امید باز شدن دری نماند. ما با القائات مسموم یاد گرفته‌ایم نام یاری نرساندن و مشاهده زجر مظلوم را مصلحت، حکمت و هر تفکر قر و قاطی دیگری تعبیر کنیم، دنیای دیگری برای جبران این نابرابری‌ها متصور شویم و وجدان آسیب‌پذیر انسانی را به زور دستان خودخواه و راحت طلمان ساکت و چه بسا خفه کنیم. تنها شانس ما تکیه بر توانایی‌های موجود و روشن نگه داشتن انرژی مثبتی است که هرکسی نامی به آن منتسب و انگیزه لازم را برای حرکت رو به جلو فراهم میکند. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 8 تاريخ : جمعه 11 اسفند 1402 ساعت: 2:50

نویسنده: هادی‌تک - دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ نمی‌توان گفت این حس بودنی که الان دارم خوب است یا بد. اگر بخواهم قضیه را لطیف و احساسی کنم، حتما میگویم: همین که من فرصت کردم فلان تجریه یا فلان حس را به واسطه وجودم در این کره خاکی داشته باشم پس این بودن را دوست دارم. و اگر بخواهم از استدلال‌های من درآوردی که بیشتر به نظریه‌های نژادپرستانه شباهت دارد استفاده کنم باز هم خواهم گفت: چه خوشبختم که هستم. نمونه این استدلال‌های نژادپرستانه غیر قابل اثبات از این جمله است: حتما دنیایی قبل این دنیا بوده که ما آن را به یاد نمی آوریم! - اینکه من یک اسپرم پیروز هستم نشان میدهد کل کائنات دست در دست هم داده تا من به دنیا بیایم! - زمان اذان زمانهایی است که انرژی زمین به اوج میرسد! و... از این جهت به این استدلال‌ها نژادپرستانه میگویم که همگی سعی در اثبات اهمیت وجود من نوعی دارند. مگر من چه خار مهمی روی گل این دنیا هستم. اینکه جوابها و حیرتهای خود را خیلی ساده گره بزنیم به ماورا، به جایی که ندیده‌ایم و احتمالا نبوده است، صرفا تلاشی در جهت تسکین مغز کنجکاو ماست. اینکه بگوییم من یک اسپرم خوشبخت و برنده هستم پس باید مسئولیت مهمی داشته باشم هم از آن فریب‌هایی‌ست که شیادان در جهت استعمار فکر کوشیده‌اند. چه بسیار اسپرم‌هایی که تصادفی فریز شدند و شاید مجال زیستن نیافتند و آنها که مورد لقاح مصنوعی قرار گرفتند هم بصورت رندوم انتخاب شدند. پس نمیتوان اول شدن یا آخر شدن در ورود از در یک اتاق را فضیلت یا اهمیت توصیف کرد. اتفاقا با این نگرش دیگر مغز تلاش بیهوده برای پیدا کردن هدف و اثبات اهمیت زندگی چند روزه آن نوزادی که در بمباران جنگ از بین رفته یا آدمی که بیگناه سر بریده شده نیز نمیکند. یک بار ویدیو یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1402 ساعت: 20:08

نویسنده: هادی‌تک - جمعه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۲ من همیشه در برزخ توانستن و نتوانستن، شروع کردن یا نکردن یک فعالیت تاثیرگذار در زندگی بوده‌ام. مهمترین کارها هم بی‌ارزش می‌نماید و در کل چیزی نیست که آدم بخواهد برایش تلاشی انجام دهد. زندگی یک جنگ بزرگ است که ظلمها و مرگهای پیرامون، همیشه ناقوس دشنام و شکست ما را بلند میکنند و حتی امن‌ترین دیوارها و اثربخش‌ترین اکسیرهای حیات نیز کمک چندانی به حفظ ما نخواهند کرد و بالاخره روزی زیر شمشیر مرگ، طوری خواهیم شد که قبل از تولد بوده‌ایم. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 19 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 11:26

زندگی وارد مرحله جدیدی شده است. از طرفی فرصت پرداختن به علایق ندارم و از طرفی میخواهم به خاطر همان کارهایی که مانع پرداختن من به علایقم شده‌اند روزها سریعتر بگذرند. این نوع روزمرگی بسیار آزار دهنده تر از بقیه است.بعضی وقتها فکر میکنم شاید باید دوباره عاشق شوم. عشق حتی اگر از پایین‌ترین نوعش هم باشد باعث امید هرچند کاذب، شوق، تکاپو، تلاش، نشاط و هرچیز مثبتی است که یک انسان نرمال به همه آنها نیاز دارد. در جوانی شعر، زیباترین دستاورد من از عشق بود. چیزی که سالهاست به زبانم هم جاری نشده است. من دردهای زندگی را با شعر، با غرق شدن در سرایش چند بیت در یک تاکسی هم حل میکردم اما این روزها درد مثل خوره در تمام جانم نفوذ پیدا کرده است. شاید همین که زیبایی را دوست دارم، هنر را دوست دارم و با وجود حرکت به سمت پیری به دنبال عشق هستم، حرکت مثبتی است. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1402 ساعت: 18:11

اگر دنیای دیگری از پس این دنیا نباشد، به یقین زاد و ولد بزرگترین خطای بنیادین این دنیاست. وقتی ضرورتی به ادامه نیست، این همه کش و قوس و تاریخ و شکنجه و ظلم و وداع بی معنی میشود. ما نفس میکشیم و حیات ما آنقدر با ابتدایی ترین مسائل به مخاطره می افتد که میتوانستیم نباشیم و کافیست به دو سه نسل قبل خود فکر کنیم. مثلا پدربزرگ پدربزرگمان الان طوری نیست که گویی هرگز نبوده است. به یقین ما هم مشمول این حس خلا تا نهایت 200 سال دیگر خواهیم شد. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 0:28

شرایط همیشه بصورت برابر پیش نمی‌رود. گاه در بدترین شرایط با مشکلاتی مواجه میشوم که در چنین وضعیتی تقریبا یک از پیش باخته هستم. حتی وقتی دنیا تصمیم بگیرد شرایط را مجدد برابر کند، دوباره آثار باخت قبلی چنان قدرتمند در سمت مخالف در برابر ذهن صف‌آرایی میکنند که امکان هیچ بردی وجود نداشته باشد. اینجاست که نتایج این باختها در نگاهها و زبان مردم نمود پیدا میکند. هرچند هیچکدامشان برای من اهمیتی ندارند ولی به این اندیشه میکنم که چه بی‌لیاقت‌هایی به زور چرک کف دست و یا ژن خوبشان همیشه ادعای یک قهرمان را داشته‌اند در حالیکه عنوان بازنده هم برایشان زیاد است. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 51 تاريخ : شنبه 1 مهر 1402 ساعت: 18:51

من هیچ نمیدانم ولی با اطمینان بیشتری آنچه به نادرست بر من تحمیل میشود رد میکنم. اگر حقیقتی عریان و مفید برای همه وجود داشته باشد، بلاشک اشارتی کافیست و نیاز به تبلیغات و دستگاه نیست اما هر اصرار و هر تکراری برخلاف عموم بر شک من اضافه میکند. دیگر هیچ دستاویز معنوی هم ندارم و بیشتر منطقی به نظر میرسد که تمام اطراف و این همه بی‌حضور و خاموش بودنش، برای یقین رسیدن به نبود اوست و هر عقلی که او را اثبات کند، چون منطق کافی برای اقناع همه ندارد صرفا در یک دایره خاص به رشدش ادامه میدهد. شاید عاقبت خوش ما پس از نیستی در این فیزیک آباد محض آنجا باشد که بشنویم شما پیروزید چون هیچ رد پای عقلانی برای اثبات وجود نداشت و چقدر عاقل بودید که فریب اثباتهای نیاکان؛ والدین و اطرافتان را نخوردید. آفرین بر شما. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 22:51

نویسنده: هادی‌تک - جمعه بیست و دوم اردیبهشت ۱۴۰۲ گودال عجیبی‌ست دنیا. به نظر هیچ عدالت معقولی در آن وجود ندارد. در برابر بیشترین فشارها و ظلمها، هیچ دلگرمی و یقینی وجود ندارد و هر امیدی صرفا یک دلخوشی و محرّک موقت برای ادامه مسیر به نظر میرسد. بعضی وقتها گذر عمر شبیه یک تصادف ناخوشایند به نظر میرسد که برای عده ای جز رنج و تقاضای مرگ، عایدی دیگری ندارد. این همه نابرابری تنها با یک حقیقت قابل تحمل است ولی حیف که طبق معمول باید به دروغ هم که شده بگوییم ما توانایی درک این حقیقت را نداریم. یادداشتهای پراکنده هادیتک...ادامه مطلب
ما را در سایت یادداشتهای پراکنده هادیتک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : haditaka بازدید : 58 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 16:03